|
با تاکید بر آرای علامه جوادی آملی
اعتدال حکومت در مفاهیم دینی - فاطمه مریدی - دکتری دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب قم
عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود و عدالت رساندن حق به حق دار است . اعتدال نیز که از واژه ی عدل و نیز توازن آمده است به معنای میانه روی و دوری از افراط و تفریط است . گرچه دولت معتدل و یا واژه ی اعتدال به صراحت تام در قرآن نیامده اما شواهد دینی متعددی در دست است مبنی بر اینکه خداوند دین اسلام و امت اسلامی را بر پایه اعتدال بنا نهاده است . با اینکه اعتدال می تواند ممدوح و مذموم باشد ، ما با تکیه بر اعتدال ممدوح که بر پایه ی حقیقت و عدالت است , در این مقاله با بررسی آیات قرآن و متون دینی و با تاکید بر آرای علامه جوادی آملی ویژگی های حکومت معتدل ، مبانی اعتدال و مهمترین آثار و برکات حکومت معتدل در قرآن را برمی شماریم .
واژگان کلیدی : اعتدال ، حکومت معتدل ، قرآن ، عدالت ، حق ، جوادی آملی .
مقدمه:
مقتضای اصالت فرد و تقدم وی بر جامعه در مکتب های مادی همان استئثار وخودکامگی و انحصار طلبی و رفاه خواهی و سلطه گری و مانند آن است و مقتضای اصالت فرد و تقدم وی بر جامعه در مکتب وحی همان ایثار و نثار و عدل و احسان و رفع ستم و حمایت از مظلوم و عداوت با ظالم و مانند آن است (جوادی آملی ،1366 : 9 ).
با شنیدن واژه اعتدل، عدل و عدالت نیز در ذهن انسان تداعی میشود. واژهای که شاید بیش از هر واژهی دیگری در عرصه حیات اجتماعی به کار رفته و مدنظر است. عدالت بنا به تعریف مشهور همان قرار گرفتن هر چیز در جای خود است (نهجالبلاغه، حکمت 437) به نحوی که در مسائل مربوط به حیطه اجتماعی و زندگی بشری عدل را اعطای حق به ذی حق و باز پس گیری آن از غاصب و تحویلش به حقدار نامیدهاند و تمامی انبیاء و اولیاء الهی (ع) هر چه در توان داشتند در تحقق این واژه کوشیدند. با این توضیح میتوان اعتدال را میانهروی به معنای رفتن در خط وسط و دوری از هرگونه افراط و تفریط دانست (عرفانیفر، 1378: 55). پر واضح است که واژه اعتدال نه تنها مذموم نیست بلکه موردپسند و مفهومی پربار است که با اندک دقتی در متون دینی هزاران صفحه در مدحش میتوان یافت. در تعریف اعتدال به کارگرفتن پسوندهای «گرایش» و «رفتن» نشان از آن است که اعتدال یک حرکت است حرکتی در خط میانه و وسط؛ اما در تعریف عدل صفت «قرار گرفتن» میآید که دلالت بر استقرار دارد( نصر اصفهانی ، وبلاگ نصر ). به عبارت دیگر اعتدال شیوه و راه و روش طی طریق است و عدالت یکی از مهمترین اهداف جامعه اسلامی؛ و از آنجایی که ریشه اعتدال در لغت از عدل گرفته میشود، اعتدال یکی از مهمترین روشهای تحقق عدالت در جامعه خواهد بود. بر این اساس ما نیز در این مجال درصدد آنیم تا با مطالعه و بررسی مستندات دینی از جمله آیات شریفه قرآنی جایگاه اعتدال در حکومت را بیان و تحلیل نموده و عناوین مطرح شده را با بیانات علامه جوادی آملی مزین نماییم .
واکاوی مفهوم اعتدال
اعتدال در لغت از دو ریشه «عَدل» از عدالت و «عِدل» به معنای توازن و تعادل آمده است.رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز اعتدال را هم معنای عدالت دانسته و چنین میفرماید: «عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که میگویند از این واژه است ، یعنی در جای خود بدون افراط و بدون تفریط ، بدون چپ روی و بدون راست روی . این هم که میگویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود به خاطر همین است. یعنی وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبانی عدل و حق آفریده شده، به وجود میآید. در رفتار انسان عدل لازم است، برای حکمران عدل لازم است، در موضعگیری عدل لازم است، در اظهار محبت و نفرت عدل لازم است» (بیانات مقام معظم رهبری در 20/8/83).
با مراجعه به کتب مختلف لغت، معانی متعددی را برای واژه اعتدال میتوان یافت؛ تساوی، راستی، عدالت، برابری، همواری، تعادل، تعدیل، یکسانی، میانهروی در هر چیز و عدم افراط و تفریط (ابن منظور ، ج 11، 433) از آن جمله است.نکته قابل توجه در مفهوم شناسی اعتدال آن است که مفهوم عتدال به معنای محافظهکاری و یا بیتفاوتی در امور نیست، بکله نوعی میانهروی و حرکت در مسیر صراط مستقیم جامعه است، حرکت در مسیر جاده عدل و انصاف است. اعتدال راهی میانه است که از تندروی و کندرویهای غیر منطقی و بیحساب و کجرویها و انحرافات به دور است. در احادیث دینی هم آورده شده است که «خیر الامور اوسطها» ( محمدی ریشهری ، 1403 ، ج3 :565 )، یعنی اینکه خیر و خوبی در میانهروی و دوری از افراط و تفریط قرار دارد. ادبیات ایرانی اسلامی ما نیز مملو از مدح اعتدل در امور و نکوهش از هرگونه زیادهروی و تفریط است.
اعتدال در قرآن
اعتدال به معنای میانهروی به کار میرود و به رفتار و حالتی اطلاق میشود که به دور از هرگوه افراط و تفریط باشد. این مفهوم در آیات قرآنی و روایات با استفاده از واژههایی چون «عفو»، «قصد»، «وزن»، «وسط» ، «احق»، «بین ذلک» ، «حنیف» ، «سوی» و مشتقات ان به کار رفته است ( ابن منظور ، 1410 ، ج11 :433 ).
بنابراین آنچه از مفهوم اعتدل برداشت میشود نه به معنانی «تذبذب» و حرکت در وسط حق و باطل، بکله به معنای روش و رفتار میانه و عادلانه بدون زیادهروی و کندروی از مسر حق است. اینجاست که تفاوت مفهوم اعتدال از مفهوم نفاق و حرکت بین دو موضع روشن میشود. همانگونه که قرآن کریم در توصیف دوگانگی اهل نفاق میفرماید:
«مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء و من یظلل الله فلن تجد له سبیلا» (نساء/143).
«آنها در این میان، میان مومنان و کافران، مترددند، نه یکسره به سوی اینان و نه یکسره به سوی آنانند و کسی را که خدا در گمراهیاش رها کند هرگز برای او راهی نخواهد یافت».لذا نفاق رفتار کردن به منظور کسب رضایت هم اهل حق و هم اهل باطل است ولی اعتدال روش و مشی حرکت در مسر حق است.
شاید واضحترین و صریحترین آیه قرآنی درباره اعتدال و حکومت معتدل این آیه شریفه قرآن باشدکه میفرماید:
«و کذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علکیم شهیداً» (بقره/143).
«بدین گونه ما شما را امتی میانه قرار دادیم تا شما بر مردم گواه و رسول اسلام بر شما گواه باشد» از منظر تفسیر شریف المیزان امت اسلام، خداوند آن را امتی وسط قرار داد، یعنی برای آنان دینی قرار داد که متدینین به آن دین را به سوی راه راست و میانه هدایت میکند، راهی که نه افراط آن طرف را دارد و نه تفریط این طرف را، بلکه راهی که هر دو طرف را تقویت میکند به طوری که میانه هر دو فضیلت را جمع کرده است. و چون این امت وسط و عدل است، لذا هر دو طرف افراط و تفریط باید با آن سنجش شود، پس به همین دلیل شهید و گواه بر مردم ای که در دو طرف قرار دارند میباشد و چون رسول اسلام (ص) مثل اعلای این امت است، لذا او نیز شهید و گواه بر امت است (طباطبایی، 1361، ج 1، 482-481).
یکی دیگر از آیات صریح قرآن در مورد رعایت اعتدال و دوری از هرگونه افراط و تفریط آیات 26 و 27 سوره اسراء است.
«وءات ذاالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا تبذّر تبذیرا» « ان المبذّرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفوراً» (اسراء/27-26).
«و حق نزدیکان را بپرداز و همچنین حق مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذیر مکن» «چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطیناند و شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود».
اعتدال علی (ع)
در کلام امیرمومنان علی (ع) اعتدال با مفهوم دوری از هرگونه افراط و تفریط همراه است. ایشان بارها سیره رسول اکرم را میانهروی و اعتدال در امور معرفی میکرد؛ به گونهای که هیچگاه از ایشان افراط و تفریط مشاهده نمیشد (نهجالبلاغه، کلمات قصار 67). در کلام مولی علی (ع) کسانی که از راه اعتدال به افراط و تفریط گرایش دارند جاهل نامیده شده است، کسانی که از روی جهل خود یا زیادهروی و یا کم روی میکنند.
«لا تری الجاهل الّا مفرطا أو مفرّطا» (نهجالبلاغه، حکمت 70).
اعتدال به عنوان یک نشانه بارز در حکومت امام علی (ع) یک عامل نگهدارنده کنشها و واکنشهای زمامداران از هرگونه تندروی و کندروی است، اعتدال یک کنترل درونی و ملهم از عقل سلیم است که نه تنها لازمه زمامداران و حاکمان یک جامعه است بلکه تکتک افراد جامعه در گفتار و کردار خود نیز بدان نیازمندند. بر این اساس امیرالمومنین (ع) به عنوان یکی از عادلترین حاکمان جامعه اسلامی به این اصل توجه داشته و آن را سرلوحه سیاستگذاری خود قرار داده تا کارآمدی همه جانبه حکومت اسلامی را تضمین نماید.
حکومت و زمامداری علی (ع) برای تمامی مسلمین و حتی آزادیخواهان جهان قابل استناد و حجیت است، در این حکومت در عین اینکه مردم از آزادیهای انسانی برخوردارند کرامت انسانی به نحو اتم و اکمل پاس داشته میشود(صدر ، 1387 : 6) . شهید مطهری در رابطه با عدالت و اعتدال در حکومت علی (ع) میفرماید:
علی در حکومتش چنان حوادثی را تحمل کرد که در توان هیچ حکومتی نیست. وقتی علی (ع) به مسجد میرفت تا نماز بخواند و نماز او را بر هم میزدند، وقتی سخنرانی او را مخدوش میکردند و کلام شیوایش را بر هم میزدند، در پاسخ میگوید هر چه بکنید که من رفتار غیرعادلانهای انجام دهم و حکومتم سبک بشود این کار را نمیکنم. من شما را از جمعیت و مراسم مسلمین کنار نمیزنم و حقوق شما را از بیتالمال قطع نمینمایم، با شما جنگ آغاز نمیکنم مگر خودتان شمشیر به دست گرفته و بجنگید (مطهری، 1391 :58 ).
علی این چنین بود زیرا میخواست بر انسانها با کرامت انسانی حکومت کند، هیچکس را نراند و وادار به تمرّد نکرد. علی همه را میشنید و میگفت من ولی و مولا و برادر شما هستم و نه حاکمی جبّار. میفرمود به من بگویید هر چه میخواهید و محافظهکاری نکنید. ایشان در عین حال که معصوم بود میفرمود به من مشورت دهید زیرا که حکومت نیاز به نقد دارد و شاید عملی از حکومت از منظر برخی خطا و اشتباه باشد.
جرج جرداق در کتاب خواندنی خود تحت عنوان « امام علی ع صدای عدالت انسانی » در این باره می گوید :
خلافت در مکتب علی بن ابیطالب وسیله ایست برای نزدیکی حاکم به مردم و مهر او به توده مردم و تواضع وی بر همگان ... حکومت در مذهب علی بن ابیطالب بر پایه ی تعصب استوار نبود زیرا که تعصب زشت و مذموم است ... بدین ترتیب حکومت از آن توده مردم است و بر بیعت نیز اجبار و اکراهی نیست (جرداق، 1369 :195 ).
اعتدال حسن (ع)
امام حسن (ع) مانند پدر و جد بزرگوار خود با رعایت اعتدال و عدالت و فارغ از اینکه نتیجه چه میتواند باشد به حفظ دین، ایمان و حفظ امت اسلامی اصرار و تأکید وافر داشت. امام مجتبی (ع) با سیره عفو، گذشت و بخشش خود در رفتارهای فردی و اجتماعی تعادل را کاملاً رعایت مینمود به طوری که اگر دشمنی با حضرت روبرو میشد بدون پرخاشگری و عکسالعمل تند، با رفتار کریمانه خود همه را اعم از دوست و دشمن مجذوب خود میساخت. اعتدال امام حسن (ع) در زمامداری و حکومت نیز چشمگیر است، به نحوی که جایی که لازم بود در مقابل معاویه اعلان جنگ نمود و آنجا که شرع حکم میکرد به صلح با معاویه رضایت داد (محلاتی، 1379 : 484-469).
اساس و بنای مخالفت حضرت در جنگ با معاویه، همراهی نکردن مسلمین و یکّه و تنها رها کردن امام در برابر دشمن بود. در غیر اینصورت امام برای ریشهکن ساختن ظلم و استیفای حقوق مستضعفین از مستکبرین حتماً جنگ و نبرد با معاویه را بر هرگونه صلح و سازشی ترجیح میداد. هر چند که صلح امام حسن نیز در عین اینکه کاملاً به جا بود توانست اسلام را از نابودی نجات بخشد(همان ).
اعتدال در مکتب تشیع
در مکتب انسانساز تشیع میانهروی همواره در رأس قرارد دارد؛ا ز حرام بودن طلا برای مرد، اعتدال استفاده آن برای زن، نهی از ظروف طلا و نقره و به کار نبردن ابریشم خالص و یا زر بافت برای کفن مرده ملاحظه میشود که اسلام با تأکید بر شخصیت الهی انسانی، حتی جسم وی را نیز از هرگونه افراط و تفریط برحذر میدارد. در اعتقادات شیعی غلو، شرک، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی ندارد و این در حالی است از زمان امامت امام باقر (ع) که مسلیمن متوجه فتح دروازههای علم و فرهنگ شدند، افکار جبریه که به اشاعره نسبت داده میشود و جبرگرایی و ارجاء که توسط بنیامیه برای توجیه حکومت خود به وجود آمده بود، همواره با برخورد شدید امامان معصوم (ع) مواجه گردید.
گروهی از شیعیان بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر (ع) رسیدند. امام به آنها فرمود: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد (ص) و میانهروی پیشه کنید که زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض کردند: غالی کیست؟ فرمود: کسی که درباره ی ما مقامی معتقد است که ما خود آن مقام را برای خود قائل نیستیم. گفتند: عقبمانده و تالی کیست؟ فرمود: کسی است که به دنبال خیر و نیکی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود. قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم ، و نمیتوان به خدا نزدیک شد مگر با اطاعت. هر کس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش سودمند است و هر کس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید (مجلسی، 1362،ج21 : 511 ).
رعایت اعتدال و اعمال عدالت گرچه در همه دستورات دینی وارد شده است اما، تنها به دستورات مذهبی خلاصه نمیشود و تمامی رفتار و سکنات و ابعاد زندگی فردی و جمعی انسان را در میگیرد. اعتدال در عبادت، اعتدال در علمآموزی، اعتدل در خوراک و پوشاک، اعتدال در خانواده، اعتدال در تفکر و اعتدال در محبت از این جمله است.
امام باقر(ع) با آنکه همواره مؤمنین را به کسب علم دعوت مینمود اما سفارش میفرمود که خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال و زیاد سؤال کردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سؤالات را ندارد (فوزی، 1414 :156 ).
ایشان در بیان زیبای دیگری حد و مرز اعتدال را چنین بیان میفرماید:«کسی که وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل کار باطل نکند، وقتی خشم گرفت خشمش او را از حق خارج ننماید و وقتی قدرت یافت بیشتر از حق خود بر ندارد» (مجلسی، 1362 :ج 21: 234 ).
با مراجعه به موزه تاریخی شهر بیرجند به آثار تاریخی از حکومت سربداران بر میخوریم که کاملاً رعایت اعتدال دینی را در این حکومت شیعی مجسم میکند. در این موزه سکههای متعلق به عصر سربداری به نمایش گذاشته شده که برای دو گروه شیعه و سنی به دو شکل مختلف ضرب میشده است. سربداران علیرغم شیعی بودن دو نوع سکه ضرب میکردند: یکی سکههایی با شعار اهل تسنن و دیگری سکههایی با شعار اهل تشیع(امین زاده ، 1384 :35 ). وجه تمایز سکههای اهل تسنن و شیعه به خاطر اسامی ذکر شده در آنها بوده است؛ به طوری که در سکههای شیعه اسامی دوازده امام آمده است.
شاخصهای اعتدال در قرآن
از آنجایی که اعتدال را به معنای میانهروی و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط تبیین نمودیم، حال این سؤال مطرح میشود که آیا میانهروی و پرهیز از تندروی و کندروی ملاک و معیار خاصی دارد تا در مواقع لزوم با آن سنجیده شده و ما را از وجود هرگونه افراط و تفریط مطلع گرداند؟ بله اعتدال شاخص میخواهد و این شاخص عدل و حق است که نقطه اعتدال را مشخص میکند.
«الرعیه لا یصلحها الّا العدل (الحیات، ج 6: 400)
«مردمان جز در پرتو عدالت سامانی شایسته نخواهند یافت».حقیقت این است که جامعه عادل و متعادل جامعهای است که قانوان مساوات بر آن حاکم است جامعهای که اولاً امکانات مساوی برای همه افراد فراهم میکند و ثانیاً با عدالت رفتار میکند(مطهری، ج 25: 255). در اجتماع نامتعادل مردم تقسیم میشوند به دو طبقه اقلیت و اکثریت: اقلیت متنعم و برخوردار و اکثریت محروم و نیازمند (همان، ج 14: 271).
پرهیز از حق و عدل منجر به غلو و افراز در امر دین و دنیا میشود. غلو و افراط در دین صورتهای مختلفی میتواند داشته باشد که بدترین حالت آن شکلی است که منجر به شرک میشود. یکی از اشکال افراط مشکرانه در بین مسیحیان این بود که آنان میگفتند خداوند در عین یکی بودن سه تاست. «یا هل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا علی الله الا الحق و .....» (مائده/77).
«ای اهل کتاب در دین خود افراط نکنید و در مورد خدا جز حق نگویید ...»
این در حالی است که قرآن کریم مسیحیانی که از محور حق و عدل خارج شوند و مسیح را خدا دانستند کافر خطاب کرده است: «لقد کفر الذین قالو ان الله هو المسیح ابن مریم و .... (نساء/171).
«آنان که گفتند مسیح خداست کافر شدند (مسیح فرزند مریم)....». از آنجایی که در حکومت اسلامی دین حاکم بر تمامی جنبههای فردی و اجتماعی انسانهاست فلذا افراطیگری دینی در این جامعه میتواند بیش از انواع دیگر افراطیگری خودنمایی کند. بر این اساس رعایت اعتدال و میانهروی در دینورزی و به عبارتی دیگر معیار قرار دادن حق و عدالت در تمامی امور جامعه، آن جامعه را بیش از پیش به محور اعتدال نزدیک میگرداند.
برخی از دینشناسان عامل اصلی بتپرستی اقوام گذشته را همین افراط در علاقه و عشق نسبت به شخصیتهای صالح دینی دانستهاند. هشام کلبی در کتاب مشهور خود تحت عنوان الاصنام مینویسد: بشر اولین مجسمه را به قصد تکریم و از خاطر نبردن حضرت آدم ساخت. نوادگان آدم مشابه مجسمه آدم را تراشیدند ساختند و مورد تکریم، تمجید و نهایتاًً پرستش قرار دادند، به طوری که کمکم مجسمه آدم اولین بت بشر شد (کلبی، 1364 : 148-146).
«قل یا هل الکتب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الّا تعبدوا الّا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله فان تولّوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون» (آل عمران/ 64).
«ای اهل کتاب بیایید به آنچه در بین ما مشترک است (و حق است) روی آوریم و فقط خدا را بپرستیم و هیچ چیز را شریک خدا ندانیم و یکدیگر را ارباب خود ندانیم بلکه تنها پروردگار خود را بپرستیم».
اسلام دین تسلیم به حق و حقیقت است، تنها پیام دین اسلام پیام تسلیم و ایمان به حقیقت است. از منظر اسلام خدا یکتا و توحید گوهر و حقیقت دین است. اسلام که دینی واقعگرا و حقیقت محور است برای جلوگیری از هرگونه افراط و تفریط و یا آلودگی به خرافات، شرک و شخصیتمحوری، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا مؤمنان را در مسیر حق و عدالت هدایت کرده و از آنچه بر سر سایر ادیان چون شریعت موسی و شریعت عیسی آمد در امان بمانند.
قرآن کریم در کنار حیقیت ، بر عدالت و دادگری به عنوان یک قانون کلی و اصلی ثابت تأکید و اصرار دارد، اصل و قانونی که با آروزوها و خواستههای این و آن بدین سو و بدان سو نمیگراید و متأثر از دوستی و دشمنی این و آن نمیشود و برای همگامی با خویشی و خویشاوندی و برای جانبداری از ثروتمندی و تهیدستی، و برای هواداری از قوت و ضعف از راستای راه راست کج و منحرف نمیگردد، بلکه راه خود را در پیش میگیرد و با پیمانه یگانه برای همگان وزن میکند. و در میان جوانب قضیه بدون جانبداری و تمایل به یکی از جنبهها به گونهای موازنه مینماید که تا حق هر یک به گونهای عادلانه و به دور از حق کشی اعطا گردد. خداوند حکیم و دانا حقیقت عدالت و قسط را چنین بیان داشته است:
«یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء الله و لو علی انفسکم او الوالدین و الا قربین ان یکن غنیاً أو فقیراً فالله أولی بهما فلا تتبعوا الهوی أن تعدلوا و ان تلووا أو تعرضوا فان الله بما تعملون خبیراً» (نساء / 135).
«ای مؤمنان عادلانه به خاطر خدا گواهی دهید هر چند که شهادتان به زیان خودتان، پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد، کسی که به زیان او شهادت داده میشود دارا و یا ندار باشد، خداوند به مصلحت آن دو آگاهتر از شماست پس از هوی و هوس پیروی نکنید که از حق منحرف میگردید و اگر زبان از شهادت به حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید خداوند از آنچه میکنید آگاه است».
اعتدال حکومت در قرآن
با مطالعه و بررسی در آیات قرآن در مییابیم که آیات قرآن به روشنی و صراحت در مورد اعتدال حکومت و حکومت معتدل سخن به میان نیاوردهاند، بلکه آیاتی چند در مورد عدالت و میانهروی در امور آمده است. مهمترین آیهای که در این قسمت میتوان به آن اشاره کرد همانا آیه 66 سوره مائده است.
«ولوانهم اقامو التوراه و الانجیل و ما انزل الیهم من ربهم لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم منهم امه مقتصده و کثیر منهم ساءما یعملون (مائده/ 66)
«و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده بر پا دارند از آسمان و زمین روزی خواهند خورد، جمعی از آنها معتدل و میانه رو هستند ولی بیشترشان اعمال بدی انجام میدهند».
اقتصاد به معنای گرفتن قصد و قصد به معنای میانه است پس اقتصاد به معنای میانهروی در امور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانهرو و معتدل باشد ( طباطبایی، ج 6: 54).این آیه مطلب مهم و قابل توجهی را در بردارد و آن این است که آنچه تاکنون در آیات قبل از معایب و پلیدیهای اهل کتاب بر شمردیم مربوط به فرد فرد آنها نیست چون چه در بین اهل کتاب مردمی معتدل و میانهرو بودهاند که هیچ یک از این معایب و کجرویها را نداشتهاند.
با توجه به آنچه در مورد شاخصهای اعتدال در قرآن بیان کردیم و این شاخصها را در دو محور حق و عدل خلاصه نمودیم و مستندات قرآنی را نیز اضافه کردیم، سزاوار است که اکنون در قسمت مطالعه و بررسی اعتدال حکومت در قرآن همین دو شاخصه حق و عدل را معیار قرار داده به نحوی که هر حکومتی که دارای شاخصههای حق و عدل است حکومتی معتدل و میانهرو تلقی گردد و بر عکس هر حکومتی که فاقد معیار حق و عدل است حکومتی نامعتدل و افراطی در نظر گرفته شود.
انواع اعتدال: اعتدال ممدوح و اعتدال مذموم
اعتدال در فلسفه و اخلاق نیز مطرح شده است به طوری که ارسطو و افلاطون از پیشگامان این عرصه بودهاند. افلاطون چهار خصلت برای مدینه فاضلهاش بر میشمارد: شجاعت، حکمت، اعتدال، عدالت. در علم اخلاق نیز با برجسته دانستن جایگاه اعتدال این جمله ارسطو مشهور است: اخلاق فاضله حد وسط میان دو خلق افراط و تفریط است، بر این اساس در فلسفه اخلاق اصلی که تمام صفات اخلاق در آن جمع میشود شکل میگیرد و آن همان عدالت است ( راسل، 1365 :215 ).
با این توضیح توجه به این نکته لازم است که اعتدال میانهروی بین حق و باطل نیست، اعتدال ضعف در پایبندی به حق و حرکت بین حق و باطل نیست، زیرا که بین حق و باطل خط سومی نیست و همه آن باطل است. اعتدال حد وسط تندروی یا کندروی است، نه صرف یکی از آنها . اگر کسی می خواهد با تندروی یا کندروی مبارزه کند، یا ادعای اعتدال دارد، باید مشخص کند که حد وسط چه افراط و تفریطی را گرفته است. بعضی موارد هست که حد وسط ندارد، حد وسطاش از جنس حق و باطل ست، یا نه اساساً امری است که شق سوم ندارد، مثل صداقت. بسیاری اوقات آنچه به عنوان اعتدال گفته میشود کندروی در برابر تندروی یا کندروی در برابر اعتدال و نقطه حق و درست است. بدین لحاظ ما برای اینکه جریان معتدل را پیدا کنیم باید ابتدا این دو جریان افراطی و تفریطی را درست بشناسیم (مطهری، ج 21 : 71).
تشریح این موضوع بدان معنا نیست که اعتدال فی نفسه قبیح است، بلکه بحث بر سر خاستگاه اعتدال و بر سر اعمال آن است؛ گاهی اوقات طرح بحث اعتدال و اجرای آن در مواردی است که چیزی بین حداکثر و حداقل موضوع موجودیت داشته باشد، مانند عبادت، انفاق، علمآموزی و ... در همه این موارد میتوان حداقلهایی را تعریف و حداکثرهایی را مشخص نمود، که رعایت اعتدال در این موارد موردپسند و ضروری است. اما موراد دیگری هستند که نمیتوان بین راست و چپ آن میانهای قائل شد مانند توحید، نبوت، معاد، امانتداری، شهادت و .... .کلام زیبای آیتالله جوادی آملی در این باره نیز به این نکته اشاره دارد:
«ما موظف به عدل هستیم نه اعتدال و تعادل، فرق اصلی عدل و اعتدل آن است که در عدل هرچیزی در جای خود قرار میگیرد، پس نقصی ندارد، ولی در اعتدل و تعادل با توجه به عرضه و تقاضا کارها صورت میگیرد؛ اعتدال فقط معنایش آن است که ببینیم دیگران چه میخواهند، نه آنکه عدالت چه اقتضائی دارد (جوادی آملی، 1366: 171 ).
بر این مبنا میتوان اعتدال را به دو قسم اعتدال ممدوح و اعتدال مذموم تقسیمبندی نمود:
1. اعتدال ممدوح: این نوع اعتدال که اعتدال عادلانه و واقعبینانه نیز میباشد دارای ویژگیهای برجستهای است که به برخی از آنها اشاره میکنیم؛ اعتدال پیشرو اعتلایی و تکاملی، اعتدال حقگرا، اعتدال حکیمانه، اعتدال در خدمت حل مسائل مردم و فساد ستیز، اعتدال سازنده و مدبّرانه، اعتدال جوانمردانه و حق محور، اعتدال مسؤولیت محور، اعتدال مردمگرایانه و پاک، اعتدال موزون و جامع، اعتدال عزتمحور.
امام سجاد (ع) در تبیین حقوق مردم نسبت به هیات حاکمه چنین می فرماید : «حق مردم بر والی آن است که والی باید بداند این یک نعمت آزمایشی است که خداوند سبحان به او و دیگر مسوولین داده است . لذا باید عدالت را درباره ی مردم رعایت کند و نسبت به آنها همانند پدر مهربان باشد و از نادانی های برخی بگذرد و فورا مبادرت به عقوبت آنها نکند » ( ابن بابویه ، 1367،ج 2 :3214 ). بدین ترتیب هر فردی در نظام جمهوری اسلامی عهده دار بخشی از مسوولیت است و موظف است نسبت به محدوده رسالت کارگزاری خویش امینی عادل و سرپرستی مهربان و خدمتگزاری دلسوز باشد و گرنه حق ولایت و سمت حکومتی خود را تضییع کرده است .
2. اعتدال مذموم: این نوع اعتدال که اعتدال محافظهکارانه و ارتجاعی نیز نام دارد دارای ویژگیهای برجستهای است که به برخی از آنها اشاره میکنیم؛ اعتدال تنازلی و متحجرانه، اعتدال نیمسازی بین حق و باطل، اعتدال روشنفکرانه، اعتدال در جاز ننده، اعتدال ائتلافی و سهممحور، اعتدال کاسب کارانه و دلالانه، اعتدال عافیتطلبانه، اعتدال مسؤولیتگریز و اشرافی و بزدلانه، اعتدال کاریکاتوری و اعتدال سازشکارانه.
«چنانچه یک زمامدار امیال گوناگون داشته باشد از اجرای عدل در بسیاری از موارد محروم می ماند ؛ لذا همه مردم باید از لحاظ حق در برابر او یکسان باشند زیرا هرگز ستم و تجاوز به جای عدل و امانت قرار نمی گیرد » (نهج البلاغه ، نامه 59 ).
لازم به ذکر است مقصود ما در این مقاله از اعتدال همان اعتدال ممدوح است.
این ویژگیها و خصوصیات ذکر شده غالباً در سخنان ارزشمند و بیانات راهگشای مقام معظم رهبری وجود دارد که برای تبرّک و تیمّن در اینجا به جملاتی از ایشان اکتفا میکنیم:
ایشان در توضیح فرمان علی (ع) خطاب به مالک اشتر مبنی بر اولویت قرار دادن اوسط حق در کارها میفرماید: «حضرت میفرماید: محبوبترین کاری که میخواهی انتخاب کنی اولاً اوسطها فی الحق، یعنی وسط تر باشد، وسط یعنی میانه افراط و تفریط، نه در آن افراط وجود داشته باشد نه تفریط، حق هم درست همین است؛ هیچگاه نه در جهت افراط است نه در جهت تفریط. اوسطها فی الحق، یعنی به طور کامل در آن رعایت حق بشود، یعنی دقیقاً در حد وسط بین افراط و تفریط باشد. ثانیاً و اعمها فی العدل باشد عدالتی که از آن ناشی میشود سطح وسیعتری از مردم را فرا بگیرد» (بیانات مقام معظم رهبری 20/ 8/ 83).
ایشان در ادامه این موضوع میفرماید: «محیط اسلامی محیط رحمت، اعتدال، حاکمیت معنویت و تقواست که خود معنویت و تقوا یعنی آغوشی باز برای همه عواطف انسانی، همه احساسات صحیح بشری، همزیستی و آسایش معنوی انسانها و آرامش دلها» (بیانات مقام معظم رهبری، 20/ 8/ 83).
و اما مصادیقی از اعتدال مذموم در کلام رهبری: «بعضیها به نام عقلانیت با نام اعتدال با نام پرهیز و دردسر بینالمللی ، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند. این نمیشود این نشانه بیصبری و نشانه خسته شدن است. گاهی این خستهشدن را به مردم نسبت میدهند. مردم خسته نشدهاند نه خیر مردم آن وقتی که احساس کنند مسؤولین کشور با سر بلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند خوشوقت میشوند، خوشحال میشوند، این مردم مسلمانند (بیانات مقام معظم رهبری در 19/ 6 / 87).
ویژگیهای دولت معتدل
رعایت میانهروی از الزامات یک زندگی مدنی اسلامی است چرا که این فضیلت با خرد، تدبیر، بردباری، انصاف و ... رابطه وثیقی دارد و بدون آن نمیتوان امت وسط قرآنی را به وجود آورد. اکنون آنچه به ذهن میرسد آن است که یک دولت چه اموری را باید رعایت کند تا به عنوان دولت معتدل شناخته شود؟ اگر بخوهیم پاسخ این سؤال را به طور خلاصه و در یک جمله ارائه نماییم میتوان با استفاده از شاخصهای بر شمرده شده که همانا حق و عدل است اعتدال یا عدم اعتدال یک دولت را ارزیابی کرد. با این حال بهتر است به برخی از مهمترین ویژگیهای یک دولت معتدل اشاره نماییم:
1. قانونمندی: مهمترین شاخص اعتدال یک دولت حقمداری و حقمحوری آن است. از منظر اسلامی خداوند حق است و همه کلمات و دستورات او از حق برخاسته است لذا دین و شریعت محور حق و حقانیت است و قانونی که برخاسته از شرع باشد نیز حق خواهد بود. بدین ترتیب دیکتاتوری، هرج و مرج، ظلم، تبذیر، بیانضباطی نشانههای آشکار دوری حاکمیت از اعتدال است و هیچ دولتی حق ندارد بدون پایبندی به قوانین درست، خود را معتدل معرفی کند. یکسان بودن قانون برای اعضای جامعه، رعایت نظم عمومی، عدالت، اخلاق حسنه و ... از نشانههای یک دولت قانونمند است. بنابراین، باید نظمی حاکم باشد تا هیچکس خود را بر دیگری تحمیل نکند و تنها در سایة این نظم عادلانه است که جامعه شکل میگیرد و حیثیت اجتماعی افراد انسان، ظهور میکند و حیات اجتماعی آنان تحقق مییابد و از زندگی حیوانی و نباتی ممتاز میگردد. بدون قانون و نظم، هرجومرج بر جامعة بشری حاکم میگردد و سعادت انسان بر باد میرود» (جوادی آملی، 1385: 50-52).
2. ضرورت قانون الهی و نیاز به دین : با روشنشدن ضرورت وجود نظم و قانون در جامعه، ضرورت وجود قانون الهی و دین در جامعه برای هدایت و سعادت مادی و معنوی افراد آشکار میگردد؛ زیرا روشن است که «نظم، بدون قانون تحقق نمییابد و قانون صحیح، قانونی است که همة جنبههای هستی انسان در آن ملحوظ گشته و برای شکوفایی استعدادهای انسان، برنامهریزی درستی در آن شده باشد و چون بشر، گذشته از بدن مادی و حیثیت هلوعبودنش، دارای روح الهی و فطرت توحیدی و نفس ملهمه به فجور و تقواست، بیشک علاوه بر کارهای غریزی، دارای ابعاد اخلاقی است و برتر از آن، واجد جنبههای اعتقادی میباشد. اگر قانونی فقط جنبههای طبیعی و عملی او را رعایت کند و ابعاد اخلاقی و یا اعتقادی او را نادیده گیرد، چنین قانونی، شایستة جامعة انسانی نیست و نمیتواند انسانها را به اعتدال و سعادت نهایی برساند» (جوادی آملی، 1385: 52).
3. عقلانیت: اعتدال اگر شرط کافی برای یک دولت نباشد اما شرط لازم یک مدینه سالم، خردمند، قانونمند و موفق است. اگر در جامعهای عقلانیت و خرد سلیم حکفرما باشد، مردم به راحتی با یکدیگر تعامل کرده و بر آرمانها، آرزوها و خواستههای صحیح مشترک اتفاق مییابند. برای پرهیز از هرگونه افراط و تفریط مذموم، عقل با استفاده از شاخصهای حقیقت و عدالت تندروی و کندرویها را تشخیص داده و زمینههای اعتدال یک دولت را فراهم مینماید.
اگر کارگزاران یک سیستم حکومتی عاقل باشند آن نظام بهره ای از دوام پیدا می کند و اگر خردمندانه و فرزانه نبودند آن نظام دیر پا نبوده ، در کوتاه مدت سقوط خواهد کرد ( جوادی آملی ، 1366 : 187 ).
«اعتدال با عقلانیت محقق میشود اما عقلانیت واقعبینانه و نه محافظهکار. عقلانیتی که همه واقعیتهای موجود مثل توان ایجاد شده برای ملت ایران به واسطه ایستادگی و بیداری اسلامی و ضعف دشمن به واسطه بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را نیز در کنار مشکلات حاصل از بیتدبیریها و کمکاریها و نداشتنها و نخواستنها ببیند» (بیانات مقام معظم رهبری در 14/ 3 / 87)
4. رعایت حقوق شهروندی: با رعایت حقوق اساسی شهروندی که معمولاً در قوانین اساسی کشورها و نیز قوانین حقوق بشر بینالمللی قید میشود، میتوان تصویری از اعتدال را در جامعه به نمایش گذارد. زیرا که غایت قانون گسترش عدالت، اخلاق و حفظ حقوق شهروندی است که اگر قانون چنین اهدافی را محقق ننماید نقض غرض حاصل میشود.
5. ایجاد فرصتهای برابر: اختصاص فرصتهای برابر برای همه شهروندان در شرایط یکسان نه تنها نشانه خوبی برای تشخیص درجه اعتدال یک دولت است، بلکه چنین امری به رفع تبعیض و نشاط و آرامش مردم کمک خواهد کرد. دولتی که فرصتها را ناعادلانه تقسیم کند هرگز نمیتواند یک دولت معتدل باشد زیرا که انسانها با هم برابرند و هیچ کدام از ویژگیهای ظاهری چون رنگ، قومیت، عقیده، جنسیت، ملیت و ... دلیلی بر جواز تبعیض میان آنان نمیباشد.
اجرای عدالت ـ که وظیفه و هدف همة پیامآوران و زمامداران دینی است ـ از زمینهها و شرایط قطعی هدف نهایی حکومت دینی بهشمار میآید» (جوادی آملی، 1381: 26-27). به بیان دیگر ، رعایت حقوق فرد و جامعه و تأمین همة مظاهر تمدن از فروعات هدف نهایی حکومت دینی - تعالی و نورانیشدن افراد جامعه- محسوب میگردد.
6.مدارا در سلایق و مدیریت مطلوب: مدارا کردن نماد اعتدال است هیچ دولتی نمیتواند معتدل باشد مگر اینکه با موافق و مخالف خود راه مدارا را در پیش بگیرد. مدارا نشانه خردورزی و دوری از افراط و تفریط، درست اندیشی، عدالت، تعادل و تعامل صحیح است. مدارا کردن و داشتن یک مدیریت مطلوب از ویژگیهای دولت فاضله است زیرا در سایه این دو نکته میتوان حقوق شهروندی را تضمین کرده و ادعای داشتن یک دولت معتدل را اظهار نمود. بر همین اساس است که خداوند در آیه 107 سوره انبیاء پیامبر اکرم را رحمت برای عالمیان معرفی کرده و داشتن رحمت و مدارا را از لوازم یک دولت پاک، معتدل و رحمانی تلقی میکند.
«و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء/107).
7. مشروعیت و بقای دولت: مشروعیت در اینجا گرچه میتواند معنای مطابقت با قانون و شرع را داشته باشد اما مراد اصلی مردمی بودن یک دولت است. یک دولت هنگامی معتدل است که قدرت خویش را از آراء مردم بگیرد، زیرا که اگر دولتی با زور و تزویر بر مردم حکمرانی کند بیتردید از صراط مستقیم اعتدال خارج شده و تضمین رعایت حقوق شهروندی را پامال کرده است. برگزاری انتخابات آزاد در یک جامعه یکی از نشانههای بارز مشروعیت و مردمی بودن یک دولت است که اعتدال در حاکمیت آن را نیز به همراه دارد.
آیت الله جوادی آملی در تشریح عهدنامه مالک اشتر و در راستای حکومت معتدل می فرماید : روشن است که سلامت دل در سایه احساس عدل و امانت حاصل می شود و تا مردم نسبت به تمام کارهای مسوولین و برنامه های آنان احاطه علمی و اطلاع کافی نداشته باشند هرگز نصیحت کننده دولت نخواهند بود و بدون فشار و گرانی بارهای تحمیلی است که می توانند خالصانه نصایح خود را تقدیم دارند. بقای یک کارگزار در پرتو عدل و داد اوست به طوری که نه او بدون عدل و امانت می تواند بماند و نه چیزی به جای عدل و امانت توان جذب قلوب مردم را دارد ( جوادی آملی ، 1366 : 180 ).
مبانی اعتدال حکومت در قرآن
همانطور که قبلاً نیز بیان شد حقانیت و عدالت دو محور و شاخصه اصلی یک حکومت معتدل در قرآن محسوب میشود بر این اساس برای مطالعه و بررسی مبانی اعتدال حکومت در قرآن میبایست مبنا و جایگاه عدل در قرآن مورد مداقه قرار گیرد.
1. عدل محور نظام هستی: عدل همان قانونی است که تمام هستی بر محور آن میگردد، آسمانها و زمین و همه موجودات از عدالت بر پا هستند. عدل به معنای واقعی کلمه آن است که چیزی در جای خود باشد بنابراین هرگونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق دیگران برخلاف اصل عدالت است.
«و السماء رفعها و وضع المیزان الّا تطغوا فی المیزان و اقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان» (الرحمن/9-7)
«خداوند آسمان را برافراشت و ضوابطی گذاشت تا اینکه شما هم از حد قوانین تجاوز نکنید و در وزن دادگرانه رفتار کنید و از ترازو مکاهید».
2. اقامه عدالت یکی از اهداف برجسته انبیاء و اولیاء الهی: خداوند متعال مراعات عدالت را در میان مردم و در همه ابعاد زندگی واجب گردانیده و آن را یکی از اهداف اساسی بعثت انبیاء و فرو فرستادن احکام و تعالیم الهی معرفی مینماید.
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)
«ما پیامبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن به میان مردم روانه کردیم و به آنان کتابها و موازین نازل فرمودیم تا مردم عادلانه رفتار نمایند».
این آیه شریفه با ذکر سه شرط که همانا بینات، کتاب و میزان باشند، به صراحت همه مردم را به اقامه عدل و قسط فرا میخواند. بینات همان دلائل روشن و دلائل عقلی حقانیت، کتاب همان شریعت و احکام و بالاخره میزان شامل قوانین و معیارهای حق و باطل است (مکارم شیرازی، ج 7: 23).
3. عدل اساس حکومت و قضاوت در اسلام : قرآن کریم عدل و عدالت را یکی از قوانین مهم اسلامی و زیربنای جامعه سالم انسانی و پایه اساسی دولت در اسلام اعم از اجرایی و قضایی قرار داده است.
«ان الله یأمرکم أن تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل» (نساء/58).
«خداوند به شما دستور میدهد که امانت ها را به اهل آنها بسپارید و هرگاه در بین مردم داوری کردید عادلانه داوری کنید».
داوری عادلانه حق هر انسانی است که در زمره ناس قرار میگیرد، زیرا کلمه ناس مطلق آمده و هیچ قید و شرطی ندارد. این واژه همه انسانها را در بر میگیرد اعم از مومنان، کافران، دوستان، دشمنان، سیاهان، سفیدان، عربها و غیرعربها. با این حال آیات دیگری نیز در قرآن وجود دارد که حتی گسترش عدل و عدالت را در برابر دشمنان کنیهتوز اسلام روا و لازم میداند (مائده/8) . نکته دیگر در این راستا این است که علاوه بر آن عدالت شرط اساسی پذیرش شهادت شاهد است، زیرا شهادت فرد غیرعادل مردود و غیرقابل پذیرش است.
«و اشهدوا ذوی عدل منکم»( طلاق / 2 ).
«دو مرد عادل از خودتان را شاهد بگیرید». این شرط به خاطر این است که تمایل قلبی به یکی از دو طرف مانع شهادت به حق نگردد و این عدالت است که او را به شهادت به حق و برای رضای خدا وا میدارد.
«اگر حکومت عدل اسلامی ضروری است و اگر تأسیس چنین حکومتی ضروری، بدون حاکم نخواهد بود و اگر حاکم اسلامی، مسؤول تبیین، تعلیل، دفاع و حمایت و اجرای قوانینی است که اصلاً مساسی با اندیشة بشری ندارد و اسقاط، اثبات، تخفیف و عفو، حدود و مانند آن، در حوزة حقوق انسانی نبوده و نیست و منحصراً حصیل وحی الهی است، زمام چنین قانونی فقط بهدست صاحب شریعت خواهد بود و تنها اوست که زمامدار را معین و نصب مینماید و تعیین زمامدار بهعنوان حکمت و عنایت، واجب عن الله است و فتوای عقل مستقل، پس از کشف چنان حکمت و عنایت، چنین است که حتماً در عصر طولانی غیبت، والی و زمامداری را تعیین کرده که در دو رکن رصین علم و عمل (فقاهت و عدالت)، نزدیکترین انسان به والی معصوم باشد و این، تنها راهی است که وجوب تصدی وظیفة سرپرستی و ولایت را برای فقیه و وجوب تولی و پذیرش را برای جمهور مردم بههمراه دارد »( جوادی آملی ، 1385 : 157) .
4. عدالت راهی نزدیک به سوی تقوا: عدالت مانند توحید در تمام اصول و فروع اسلام اعم از مسائل عقیدتی، علمی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی ریشه دوانده و هیچ یک از آنها را خالی از روح عدالت نخواهیم یافت. بنابراین جای تعجب نیست که قرآن عدالت را نزدیکترین راه به تقوی و پرهیزکاری معرفی میکند.
«اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوالله ان الله خبیر بما تعملون» (مائده/8)
«عدالت بورزید که کوتاهترین راه به تقوی( و بهترین وسیله برای دوری از خشم خداست) و از خدا بترسید که همانا او به هر آنچه میکنید آگاه است».
آثار و برکات اعتدال در حکومت
در آخرین بخش از این مقاله جا دارد که به مهمترین و برجستهترین آثار و برکات نیکویی که اعتدال در جامعه و حکومت به ارمغان آورده اشاره کنیم.
1. عزت جامعه: حکومتی که در سیاستهای داخلی و نیز راهبردهای خارجی خود از حد اعتدال و میانهوری خارج نشود به طوری که از تمامی ظرفیتهای مادی و غیرمادی موجود در ایجاد یک رابطه مبنی بر احترام متقابل استفاده نماید همواره بر توان و عزت داخلی و خارجی خود افزوده است و با هدایت مسیر زندگی تکتک افراد جامعه در مسیر درست آن مانع هرگونه اسراف و تبذیر شده و استقلال و بینیازی جامعه را در همه عرصههای فردی و اجتماعی رقم خواهد زد.
بررسی دقیق احکام اسلام، اعم از بخشهای عبادی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، سیاسی و حقوق بینالملل، شاهد گویای آن است که اسلام در همة بخشهای یاد شده، یک سلسله دستورهای عمومی و اجتماعی دارد. این احکام و دستورها، برای آن است که نظامی بر اساس عدل استوار گردد و هرگونه سلطهگری یا سلطهپذیری برطرف شود و افراد انسان، به سعادت و کمال شایستة خویش رسند(جوادی آملی ، 1385 : 177 ).
2. وحدت و الفت: پرهیز از افراطیگری و تفریطگرایی باعث نزدیک شدن عقاید و افکار و دلها به هم میشود که به تبع آن الفت و وحدت در جامعه جاری و ساری میگردد. زمامداری که با سعه صدر و انعطاف از دایره اعتدال خارج نمیشود میتواند بیشترین میزان مقبولیت اجتماعی را کسب نماید و چتر حاکمیت خود را با اختیار و رضایت قلبی مردم هر چه بیشتر گستردهتر نماید( حکیم پور ، وبلاگ حکیم پور).
3. رشد و بالندگی اعضای جامعه: آزادی و تعادل یکی از مهمترین ارکان رشد انسان در ابعاد مادی و معنوی است زیرا در سایه اختیار و پرهیز از انحراف است که تربیت شکل میگیرد و قوام مییابد. انسان متعادل با دوری از هرگونه افراط و تفریط و با تربیت صحیحی که پیدا کرده همواره در آرامش و سلامتی به سر میبرد و این آرامش را نیز میتواند به جامعه تزریق نماید. بر این اساس زمامدار و سیاستگذاری که امورات جامعه خود را بدور از هرگونه افراط و تفریط و حرکتهای ناسنجیده به پیش میبرد با همگامی و همکاری تکتک اعضای تربیتیافته جامعه، سلامت روانی جامعه و رشد و بالندگی اعضای جامعه را فراهم خواهد نمود.
«تجلیگاه اهداف نهایی و میانی حکومت دینی، مدینة فاضلهای است که افراد جامعه به یمن تمسک به دین، آن را ایجاد کرده، از وجودش بهره میبرند. مردم سرزمینی که در پرتو تعالییافتن اعتدال و عدالت، از ثمرات قطعی اهداف دین ـ از قبیل پیشرفت مطلوب اقتصادی، امنیت و آزادی ـ برخوردار میشوند و در پرتو چنین اموری با بهرهمندی از جامعهای سالم و معتدل، بهسوی تحقق خواستههای الهی قدم بر میدارند، آنها با استفاده از آزادی واقعی و هماهنگ با فطرت، میتوانند بندهای ظلمانی هواهای نفسانی و گناهان را از وجود خود باز کنند و به ذات اقدس الهی نزدیک شوند.
آنان بهکمک امنیت فراگیر به آرامش خاطر ـ که شرط مهم زندگی موفقیتآمیز است ـ دست مییابند و با بهرهمندی از اقتصاد کارآمد، پویا و سالم، چهرة زشت فقر، تنگدستی و احتیاج به بیگانگان را از حیات طیب و پاکیزة خود دور میکنند» (جوادی آملی ، 1381 : 27-28).
جمعبندی و نتیجهگیری:
1. اعتدال در لغت از دو ریشه عَدل و عِدل گرفته شده است که عَدل به معنای قرار گرفتن اشیاء در جای خود و عِدل به معنای توازن و دوری از افراط و تفریط است.
2. شواهد متعددی در مفاهیم دینی وجود دارد مبنی بر اینکه خداوند امت اسلام و دین اسلام را بر پایه اعتدال بنا نهاد.
3. اعتدال در سیره همه انبیاء و اولیاء الهی به ویژه علی (ع) نمودار و برجسته است.
4. عدالت و حق دو شاخصه مهم در تبیین و تحلیل مفهوم اعتدال و حکومت معتدل است.
5. بر اثر استعمال گسترده واژه اعتدال دو نوع اعتدال ممدوح و مذموم قابل بررسی است.
6. قانونمندی، ضرورت قانون الهی و نیاز به دین ، رعایت حقوق شهروندی، عقلانیت، ایجاد فرصتهای برابر، مدارا در سلایق و مدیریت مطلوب جامعه و مشروعیت دولت مهمترین ویژگیهای دولت معتدل است.
7. از آنجایی که اعتدال ریشه در عدالت دارد عدالت یکی از مفاهیم اصلی و مبنایی قرآن کریم است.
8. عزت جامعه، وحدت و الفت و رشد و بالندگی از مهمترین آثار و برکات اعتدال در حکومت است.
فهرست منابع :
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- ابن منظور ، لسان العرب ، بیروت : دار صادر ، 1410 .
4- ابن بابویه قمی ، ابو جعفرمحمد ، من لا یحضره الفقیه ، محمد غفاری ، تهران : صدوق ، 1367 .
5- حکیمی ، محمدرضا ، الحیات ، قم : دلیل ما ، 1390 .
6- جوادی آملی ، عبدالله ، اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی ، قم : رجائ ، 1366 .
7- جوادی آملی ، عبدالله ، نسبت دین و دنیا ، بررسی و نقد نظریه سکولاریسم ، قم : اسرا ، 1381 .
8- جوادی آملی ، عبدالله ، زن در آینه جلال و جمال ، قم : اسرا ، 1381 .
9- جوادی آملی ، عبدالله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم :اسرا ، 1385 .
10- جرداق ، جرج ، امام علی صدای عدالت انسانی ،هادی خسروشاهی ، خرم ، 1369 .
11- راسل ، برتراند ، تاریخ فلسفه غرب ، نجف دریا بندری ، تهران : پرواز ، 1365.
12- رسولی محلاتی ف هاشم ، زندگی امام حسن مجتبی ع ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1379 .
13- عرفانی فر ، داریوش ، اخلاق موفقیت ، 1378 .
14- فوزی ، محمد ، رجال حول اهلبیت ع ، بیروت : دار الصفوه ، 1414 .
15- طباطبایی ، محمد حسین ، تفسیر المیزان ،محمد باقر موسوی همدانی ،قم : جامعه مدرسین ، 1368.
16- مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، تهران : دار الکتب الاسلامیه ، 1362.
17- مطهری ، مرتضی ، مجموعه آثار ، قم ، تهران : صدرا ، 1368 .
18- مطهری ، مرتضی ، جاذبه و دافعه علی ع ، قم : صدرا ، 1391 .
19- محمدی ریشهری ، محمد ، میزان الحکمه , قم : مکتب الاعلای الاسلامی ، 1403 .
20- صدر ، موسی ، عدالت در اسلام ، مهدی فرخیان ، تهران : موسسه امام وسی صدر ، 1387.
21- مکارم شیرازی ، ناصر ، پیام قرآن ، قم : مدرسه امیرالمومنین ، 1373 .
22- کلبی ، هشام ، ترجمه الاصنام ، تهران : شرکت نشر کتب علمی و اجتماعی ، 1364.
23- سایت مقام معظم رهبری ، موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی .
24- وبلاگ نصر ، محمد نصر اصفهانی .
25- وبلاگ حکیم پور ، علی حکیم پور .
|
|